همایش "هنر معاصر ایران و جهانی شدن" برگزار شد بازگشت

همایش "هنر معاصر ایران و جهانی شدن" برگزار شد

ملانوروزی: در عرصه هنر جهانی نوپا هستیم 

مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی در  بخش علمی هشتمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر گفت: هنر ایران در دوره‌ای با نقاشی خط و هنر سقاخانه‌ای توانست هنر بومی خود را جهانی کند، اما هنوز در این عرصه نوپا هستیم .

به گزارش روابط عمومی هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر ؛ بخش علمی هشتمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر با همایش "هنر معاصر ایران و جهانی شدن" عصر روز چهارم اسفندماه  با استقبال بیش از 300 هنرمند و دانشجویان رشته های مختلف هنری در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.

در این همایش مجید ملانوروزی مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی، محمدابراهیم جعفری، محمد رضا مریدی، بهرام کلهرنیا، بهروز دارش، اصغر کفشچیان مقدم، جمشید حقیقت‏شناس، زروان روح بخشان، محمدرضا رحیمیان، مهرداد افسری، جمال عرب‏زاده، محمد شریف زاده، ولیالله کاووسی، هادی راست‌منش، نیره توکلی، با موضوع هنر   معاصر ایران  به سخنرانی پرداختند.

در ابتدا این همایش مجید ملانوروزی مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی درباره اهمیت توجه به هنرها ایران و به ویژه هنر معاصر گفت: توجه به هنر معاصر موضوعی است که باید در قالب جشنوارهها به آن توجه شود زیرا میخواهیم خوانش جدید از هنر را ارائه کنیم.

مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: وسعت جغرافیایی ایران اقوام مختلفی دارد که هر کدام دارای زیبایی‌شناسی متفاوت هستند. ولی ما در طول سال‌ها با دیدگاه غربی‌ها و مشرق شناسان به آن نگاه کردیم. شاید فرم نقوش بلوچ و کرد را بررسی کرده باشیم اما جغرافیای فرهنگی و زیبایی شناسی مستتر در آنها و روح هنری بومی را کمتر جستجو کردیم.

ملانوروزی افزود: نگاه توریستی ما باعث شده باسمه‌های سنتی به وجود آیدکه هنری و عمیق نیست. در حالی که هنرمندان جهانی مانند بتهوون، بورخس و... با استفاده از فرهنگ خود هنر جهانی را به وجود آوردند. ما هم در دوره‌ای با نقاشی خط و هنر سقاخانه‌ای توانستیم هنر بومی خود را جهانی کنیم اما هنوز در این زمینه نوپا هستیم. نه فرهنگ غرب را کامل می‌شناسیم و نه آنقدر بالغ شدیم که از آثار خودمان تئوری قوی ارائه دهیم.

هرچه درونی‌تر، جهانی‌تر

محمدابراهیم جعفری سخنران بعدی این همایش بود که در بخشی از سخنان خود گفت: چرا همه ما باید قدرت خلاق خویش را به کار گیریم؟ زیرا هیچ چیز به اندازه خلاقیت مردم را سخاوتمند، شادمان و شفیق نمی‌کند. ژان کوکتو در دیدار از یک نمایشگاه آثار هنرمندان ایرانی گفت یک نقاش هرچه بکشد عاقبت تصویر خودش را می‌کشد. من نمی‌دانم نقاشان جوان ایرانی در راه هنرمندانه زیستن از چه نیرویی اطاعت می‌کنند. اگر از نیروی عدم اطاعت پیروی می‌کنند موفقیت آنها را آرزو می‌کنم.

جعفری ادامه داد: وقتی می‌گوییم عدم اطاعت، یعنی همان که حافظ شیرازی، کمال الدین بهزاد و نیما یوشیج در راه خلق آثارشان به کار بردند. در باور من پیروی از نیروی عدم اطاعت یعنی پاسخ هنرمند به نیاز درونی خویش و گفتن نه به هر چیز که دل انگیز نیست. در این میان نقش موزه هنرهای معاصر کشف نیروی خلاقیت و شناساندن آن به مردم علاقه‌مند است. همه هنرمندان غربی به دنیا شناسانده شده‌اند اما کارهای هنری زیادی اینجا انجام شده که کشف نشده است. اما باید بدانیم که هرچه درونی‌تر، جهانی‌تر.

هنر معاصر مکان‌مند است

محمدرضا مریدی دبیر همایش هشتمین جشنواره بین‌المللی هنرهای تجسمی فجر نیز با موضوع "مفهوم زمان و مکان در هنر معاصر" به سخنرانی پرداخت و گفت: معاصر بودن دلالت بر زمان دارد. برخی آغاز هنر معاصر را مرتبط با دهه 60 و برخی مرتبط با دهه 90 و برخی معاصر بودن را پدیده‌ای نسلی می‌دانند. باید تاکید کرد که هنرمعاصر در پی بازنمایی مکان است. هنر مدرن هنری بی‌مکان است که بر تجربه جهان شمول هنر تاکید دارد.

مریدی افزود: مدرنیته مقصد نهایی پیشرفت و تاریخ هنرها تصور می‌شود که همه هنرمندان برای پیشرفت‌شان باید به سوی آن حرکت کنند، اما در واکنش به فرم‌گرایی مطلق مدرنیست‌ها برخی هنرمندان راه مفهوم‌گرایی را پیش گرفتند. بر خلاف هنر مدرن، هنر معاصر مکان‌مند است و بر موقعیت و جغرافیای فرهنگی و سیاسی تاکید دارد. از همین رو هنر معاصر با مسئله هویت ارتباط دارد. در عصر جهانی شدن که از همه تجربه‌ها مکان زدایی می‌شود، در هنر معاصر مکان‌مندی وجود دارد.

او ادامه داد: در برابر همگون‌سازی فرهنگ‌ها، مخالفان این روند بر حفظ هویت و فرهنگ بومی خود تاکید می‌کنند. فرهنگ‌های کوچک در حال اضمحلال به بازسازی فرهنگ‌های ملی، منطقه‌ای می‌پردازند وهنرهای بومی و سنتی در واکنش به این جریان جهان‌شمول مدرن، به صورت خرده فرهنگ‌ها دوباره احیا شده‌اند. هنر معاصر نه تنها فرصتی برای هنرهای منطقه‌ای و محلی است بلکه راهی برای توجه به خرده فرهنگ‌ها است. برخلاف سبک‌های هنری که در تاریخ هنر وجود دارند، هنر معاصر مفهوم یکپارچه ندارد. هنر معاصر نه فرم و نه محتوای معینی دارد اما باید گفت هنر معاصر جهت معینی دارد که معطوف به جغرافیای بازسازی شده است.

ما توریست فرهنگ خود شدیم

بهرام کلهرنیا نیز با موضع  "هنر ایران در افق‌های دگرگونی" به سخنرانی پرداخت و گفت: همه ما ایرانی‌ها درک مشترکی از جهان ایرانی داریم. گذشته تاریخی ما یک گنج بی‌همتای رازآمیز است که از چشم دیگران به آن نگاه کردیم و تصوراتی گنگ و آشفته از آن داریم. از جایی به بعد پیوند تاریخی ما با گذشته قطع شده و ما توریست فرهنگ خود شدیم.

کلهرنیا ادامه داد: ما فرزندان نیای تاریخی هستیم که هنری ازلی ابدی را ساخته است اما آن را ندیدیم ونشناختیم. از سال 1319 که چشم ما به نئو کلاسیک های اروپایی باز شد، چیز دیگری را ندیدیم. اما امروز زمان هنر اندیشه محور است. در نگاه هنرمند لحظه‌ها معنا می‌یابند. چیزهایی را می‌جوید که خلاف زندگی رایج هستند و آینده را در آثار خود می‌آورند. این کارهای هنری به مثابه نشانی از انسان هستند، بنابراین کارهای دم دستی و پرداخت نشده هم می‌توانند برشی از زندگی انسان باشند. هنرمند تمام رنج‌ها را مانند صلیب بر دوش گرفته و تا "جلجتا" خواهد رفت.

 

سخنران بعدی همایش زروان روح‌بخشان بود که درباره "رسانه‌های جدید و جهانی شدن هنر معاصر ایران سخنرانی کرد و با اشاره به اهمیت ارتباطات در موضوع جهانی شدن گفت: از وقتی استفاده از اینترنت در ایران گسترش یافت تعداد نمایشگاه‌هایی که هنرمندان در خارج از ایران برگزار کردند بیشتر شد. اما ما کجای هنر جهان ایستاده‌ایم و هنر ایران چه الگوهای خاص زیباشناسی به هنر جهان اضافه کرده است؟

روح بخشان ادامه داد: آنچه به عنوان هنر معاصر و رسانه‌های جدید می‌شناسیم از الگوهای غربی وام گرفته شده است. آن چیزی که به عنوان هنر معاصر ایران شناخته می‌شود دستاوردی به هنر جهان اضافه نکرده و از عناصر کلیشه‌ای و اگزوتیک استفاده می‌کند.

هنر معاصر به اندیشه‌های متفاوت می‌پردازد

پس از آن نشست "معاصریت در هنر ایران با حضور محمدرضا رحیمیان، مهرداد افسری، جمال عرب زاده و محمدرضا شریف‌زاده برگزار شد. شریف زاده با بیان اینکه معاصریت تعاریف مختلف دارد گفت: باید در نظر گرفت هر دوره چه بنیان فکری، ویژگی‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی دارد. در تاریخ هنر می‌بینیم که دوره‌های مختلف بیش از 100 سال طول می‌کشید و یک دوره صد ساله را معاصر به حساب می‌آوردند، چون اتفاقات خاص سیاسی و اجتماعی رخ نمی‌داد. اما از 1910 به بعد دوره‌های تاریخی بسیار کوتاه شدند و خصوصیات معاصریت عوض شد و دیگر نمی‌توان 70 سال پیش را معاصر دانست. فواصل گرایشات و مکاتب هنری خیلی کوتاه شد و گاه چند سبک هنری هم‌پوشانی پیدا کردند. پس معاصریت امروزی به دوره حیات خود ما برمی‌گردد.

مهرداد افسری نیز با اشاره به اینکه امروزه به سبک‌های پیش از مدرنیسم چندان قائل نیستیم افزود: آنچه یک اتفاق معاصر محسوب می‌شود جنبه فردی هنرمند است. در هنر معاصر هنرمند از بعد شخصی و با ایدئولوژی و جهان بینی خود صحبت می‌کند. قبل از مدرنیزم هنرمند در مقاطع تاریخی بررسی می‌شد اما بعد از مدرنیزم فردیت او بیشتر اعتبار پیدا کرد. هنر معاصر یک نوع حدیث نفس هنرمند در مواجهه با جهان پیرامون خود است.

عرب زاده نیز با بیان اینکه آثار هنری امروزه مفهومی‌تر هستند گفت: هنرمند امروز با منیت و اندیشه خودش به خلق اثر می‌پردازد. در حالی که جامعه یکسان شده جهانی بر عدم وجود ایدئولوژی تاکید دارد، هنر معاصر به اندیشه‌های متفاوت می‌پردازد. در دوره ما معاصریت در حال پر رنگ‌تر شدن است. بحران معاصریت در رابطه با نسبت زمان با تاریخ به وجود می‌آید. زمان حال ما نسبت معینی با گذشته و آینده ما دارد و آیینه آنها به شمار می‌رود.

خوشنویسی هزار سال هنر ممتاز مسلمانان

ولی الله کاووسی سخنران بعدی برنامه بود که به بررسی "ریشه‌های بومی و رویکردهای جهانی در خوشنویسی نوگرا: مطالعه تجربه ایران، ترکیه، مصر، تونس، الجزایر" پرداخت. او با بیان اینکه خوشنویسی بیش از هزار سال هنر ممتاز و مجاز مسلمانان بوده است گفت: با اختراع صنعت چاپ خوشنویسی به حاشیه رفت اما هنرمندان مسلمان سعی کردند کاربرد خوشنویسی را حفظ کنند. بنابراین سه رویکرد در خوشنویسی دوره معاصر به وجود آمد.

کاووسی با پخش تصاویری از نمونه آثار خوشنویسان مختلف ایرانی، ترک و عرب افزود: در رویکرد اول سنت‌گرایان در تداوم سنت‌های جهان اسلام پیش رفتند و افرادی از اروپا و امریکا به کشورهای اسلامی رفتند تا خوشنویسی را آموزش ببینند. در رویکرد دوم هنرمندان از تکنولوژی چاپ، گرافیک و... استفاده کردند و هنر خود را با گرایش‌های روز همسو کردند. در رویکرد سوم استفاده هنرمندان از خوشنویسی اسلامی مطرح شد و آثار نقاشی خط به وجود آمد.

 کپی رایت قانونی به نفع هنرمندان

حمیدرضا شش جوانی در مورد هنر‌ معاصر ایران، بازارهای جهانی و الزامات حقوقی به سخنرانی پرداخت و گفت: در قرن حاضر چرخشی از اقتصاد صنعتی به سمت اقتصاد خلاق پیش آمده است و بر همین اساس هنر و فرهنگ بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. فرهنگ و هنر در تولید ناخالص بسیاری از کشور ها تاثیر داشته و رشد زیادی داشته است. هنر وارد بخش سرمایه‌گذاری اقتصادی در کشورها شده و به مثابه کالایی شناخته می‌شود که می‌توان روی آن سرمایه‌گذاری کرد.

شش جوانی افزود: هنرمندان معاصر نسبت به حقوق خود آگاه هستند و این موضوع تاثیر زیادی در موفقیت آنها دارد. بر همین اساس پذیرفتن قانون کپی رایت به نفع هنرمندان است. با توجه به اهمیت هنر معاصر و رایج شدن آن در کشور ما مجبور هستیم برای اینکه عرصه هنر مانند کشورهای دیگر سهم خود را در تولید ناخالص ملی ادا کند این قوانین را بپذیریم. ما به نهادهایی نیاز داریم که از حقوق هنرمندان دفاع کنند.

انجمن‌های بین المللی می‌تواند هنرمندان ایرانی را به دنیا معرفی کند

هادی راست منش نیز در مورد "انجمن‌های بین‌المللی و تشکل‌های جهانی هنر و مساله عضویت ایران" به سخنرانی پرداخت و ضمن مثال زدن از چند انجمن هنری بین المللی گفت: با عضو شدن در انجمن‌های بین المللی و استفاده از امکاناتی که دراختیار هنرمند قرار می‌دهند می‌توان هنرمندان ایرانی را به دنیا معرفی کرد. حضور در دوره‌های آموزشی و امکان برقراری ارتباط با هنرمندان کشورهای دیگر از جمله مهمترین امکاناتی است که پیوستن به انجمن‌های بین‌المللی برای هنرمندان فراهم می‌کند.

او در ادامه به معرفی انجمن بین المللی گرافیک "AGI" پرداخت و پیشنهاد داد تا هنرمندان ایرانی به عضویت انجمن های بین المللی در سطح جهان در آیند.

 

معاصر بودن بدون قید و شرط نیست

بخش بعدی برنامه به نشست "چه آثاری معاصر هستند؟ با حضور بهروز دارش، اصغر کفشچیان مقدم، نیره توکلی و جمشید حقیقت شناس اختصاص داشت. بهروز دارش معاصر بودن را به معنی زندگی کردن در عصر خود دانست و گفت: معاصر بودن یعنی کمبودهای عصر خود را بدانیم و در مورد آن چیزهایی که نیست و ناگفته باقی مانده است صحبت کنیم.

دارش افزود: جهانی شدن یک پروسه اجتناب ناپذیر است که روی هنر تاثیر زیادی دارد. اما پروسه جهانی شدن فرهنگ‌های کوچک را از بین نبرده بلکه باعث شده آنها بهتر خودشان را پیدا کنند. خلاقیت فقط به معنی به روز بودن نیست بلکه باید کمبودها را بشناسیم و بعد با توجه به آن شروع به کار کنیم.

اصغر کفشچیان مقدم نیز با اشاره به تعاریف مختلف از معاصر بودن گفت: اگر معاصر بودن را بر اساس تاریخ بدانیم، همه هنرمندانی که همزمان با ما در قید حیات هستند بدون توجه به سبک کاری خود معاصر هستند. از سوی دیگر اگر به فردیت هنرمند و تجربه گرایی او توجه کنیم، یک هنرمند هم عصر ما که به شیوه کلاسیک کار می‌کند معاصر محسوب نمیشود چون معاصر بودن به درکی از زمانه نیاز دارد و مهمترین ویژگی آن تعامل با مخاطب با رویکردهای مختلف است.

جمشید حقیقت شناس نیز با بیان اینکه آنچه کمتر مورد توجه ما قرار می‌گیرد "استفاده از هنر" است گفت: خیلی از هنرمندان ما قبل از اینکه استفاده شوند، منقرض می‌شوند. یعنی دستاورد هنرمند بدون اینکه دیده شود و بازخوردی داشته باشد از رده خارج می‌شود. معاصر بودن یعنی  اثر هنری بتواند آن عصر را خوب انتقال دهد و آینه ای از مناسبات زمان خود باشد. اما مشکل اساسی ما عدم مصرف آثار هنری است و آنقدر به نمایش و فروش اثر هنری فکر می کنیم که به بهره برداری از آن اثر و دیدن و استفاده شدن آن توجه نداریم.

دارش با بیان اینکه جوهره معاصر بودن مسئله زمان است گفت: زمان مهم است چون انسان عمر کوتاهی دارد. هنر باید لحظه های جذاب حال را نشان دهد اما اگر یک اثر زیبا و کامل، روحیه و اصول دوره رومانتیک را داشته باشد نمی توان آن را معاصر دانست. از سوی دیگر شیوه های اجرایی یک اثر معاصر آنقدر زیاد است که ممکن است به شیوه کلاسیک، رومانیک یا مدرن کار شود اما یک چیز نو ارائه دهد و یکی از کمبودهای مخاطب را رفع کند.

دارش ادامه داد: آثار هنری امروز باید، سه ویژگی داشته باشند، متکثر باشند، به فضا توجه کنند و کمبودهای مخاطب را برآورده کنند. همچنین معاصر بودن یک موضوع مکانی است. نیما یوشیج در ایران معاصر و تاثیرگزار بود اما خارج از ایران کسی او را نمی شناسد. بنابراین در این کشور در درجه اول هنر خودمان مهم است. ممکن است در جهان عقب باشیم اما در ایران پیشرو باشیم. معاصر بودن بدون قید و شرط نیست پس نباید توقع بالا از هنرمند داشته باشیم. همه توقع ما باید با توجه به مکان باشد و بدانیم اگر هنرمندی در ایران مهم و مفید است لازم نیست در جهان نیز شناخته شده باشد.

حقیقت شناس نیز با بیان اینکه ما به نقشه راه نیاز داریم گفت: خیلی جاها می خواهیم برویم اما اول باید بفهمیم کجا هستیم. نقشه راه به ما کمک می کند جایگاه خود را پیدا کنیم و بفهمیم برای رسیدن به مقصد از چه راهی باید برویم و آیا اصلا عمر ما کفاف رفتن آن راه را میدهد یا نه.

این همایش در پایان با حضور مجتبی آقایی دبیرکل هشتمین جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر به پایان رسید. او در پایان گفت: هیچ وقت فکر نمی کردم در ایران همایش علمی و تخصصی برگزار شود که بیش از 300 هنرمند و دانشجو مخاطب آن باشند و امروز خوشحال ام که این اتفاق در موزه هنرهای معاصر تهران افتاد و این نشان می دهد که توجه به هنر معاصر در هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر درست دنبال شده است.

تاریخ خبر:  1394/12/04